همسر ایرانی

همه چیز را در مورد روانشناسی همسران خود بدانید

همسر ایرانی

همه چیز را در مورد روانشناسی همسران خود بدانید

بعد از خیانت به همسرم چگونه برگردم؟


خیانت, خیانت به همسر, خیانت در زندگی زناشویی,آیین همسرداری

خیانت, خیانت به همسر, خیانت در زندگی زناشویی, بعد از خیانت به همسرم چگونه برگردم, ترمیم رابطه بعد از خیانت, روش های ترمیم رابطه بعد از خیانت,آیین همسرداری

خیانت کردم اما حالا پشیمانم ، چگونه می توانم زندگی ام را سر و سامان دهم و کاری کنم که همسرم مرا ببخشد؟

فردی که رابطه نامشروع داشته، ترجیح می دهد این مسئله را به سادگی پشت سر بگذارد. آرزو دارد که همسرش به سادگی مسأله را "فراموش کند".
افشای روابط گذشته، اغلب زوجین را بسیار آشفته می کند .مهم این است که فردی که در گذشته روابطی داشته است، به صورت متعهدانه برای تقویت رابطه فعلی کار کند و درگیر هیچ رابطه و اعمال اضافی نشود.تحقیقات درباره تأثیر روابط و اعمال نامشروع بر روابط متعهدانه نشان می دهد که بیشتر افراد ،کشف یک رابطه نامشروع توسط همسرشان را یک حادثه فاجعه آمیز تلقی می کنند. برای مثال زوجینی که یک رابطه نامشروع را کشف می کنند فوراً اقدام به طلاق و جدایی می کنند. در حالیکه گاهی می توان زندگی را حفظ کرد.
 
مدیریت بحران بعد از کشف یک رابطه نامشروع
بعضی افراد وقتی متوجه پیمان شکنی همسرشان می شوند واکنش دردآوری نشان می دهند؛ برای مثال بی نهایت افسرده می شوند، طغیان می کنند و مشکلاتی در خواب دارند. این مجموعه رویدادها باعث می شود که شخص از این که می بیند عملکرد هر روزه او کاملا با مشکل روبرو شده به شدت احساس آشفتگی بکند. این واکنش ( استرس شدید) اغلب برای شخص مشکل ایجاد می کند.  واکنش بعضی افراد نسبت به کشف رابطه نامشروع و خیانت به قدری افراطی است که مشابه اختلال استرس پس از فاجعه است. افراد ممکن است ذهنیت کنجکاوی راجع به رابطه جنسی همسرشان با شخص دیگری داشته باشند، مشکل است که به چیز دیگری فکر کنند ، و از نظر روحی و روانی بی حس و حال هستند.
عوامل موثر بر واکنش های افراطی نسبت به کشف رابطه نامشروع و خیانت متعدد است. به نظر می رسد افرادی که سابقه سازگاری روانی ضعیف دارند، به ویژه آن هایی که مستعد اختلالات اضطراب و افسردگی هستند واکنش هایی افراطی به کشف خیانت همسرشان نشان می دهند.هر چند واقعا تحمل این موضوع خیلی سخت است.
 
برقراری امنیت در رابطه
گام بعدی برقراری مجدد امنیت در درون رابطه است. نیاز به برقراری تدریجی اعتماد وجود دارد. قطع کردن تماس فرد با رابطه نامشروعش ضروری است. این امر باید به طور واضح انجام داده شود، به طوری که زوجین در رابطه موجود ، هر دو بدانند که سایر روابط تمام شده است. برای اطمینان دادن به فرد که همسرش دیگر رابطه نامشروع ندارد، همسر فرد باید توافق کند که کارهای عادی روزمره اش را تغییر دهد؛ برای مثال اگر رابطه نامشروع با کسی در محیط کار رخ داده باشد، شخص ممکن است مجبور شود به طور جدی به تغییر شغل فکر کند یا حداقل واحد کاریش را در داخل شغل تغییر دهد، به طوری که هیچ تماس جدیدی با همسر نامشروعش نداشته باشد.توافق بر سر یک تعریف قابل قبول از رابطه، به طوری که شبهه ای در آن نباشد، مهم است. عنصر دیگر در این مرحله ، گوش کردن و معتبر دانستن تجربه زوجین است. این کار به این معنی است که به فرد اجازه می دهد تا درد و خشمی را که غالباً احساس می کند، بیان کند و همسر خطا کارش بیان احساسات او را بشنود و بپذیرد.

کشف رابطه نامشروع
غالباً فردی که رابطه نامشروع داشته، ترجیح می دهد این مسئله را به سادگی پشت سر بگذارد. آرزو دارد که همسرش به سادگی مسأله را "فراموش کند". انجام دادن این کار برای برخی افراد مشکل است.روابط نامشروع تقریبا نوعی فریب همسر است.
یکی از راهبردهای مفید، روش بیان عاطفی کنترل شده است. بیان عاطفی کنترل شده، عبارت است از این که زوج آشفته احساساتش را در شرایط کنترل شده خاصی بیان کند یعنی در آن شرایط بیان رنج تقویت نمی شود، و جایی است که فرار از احساسات منع می شود. یعنی باید عاطفه منفی خاموش شود که این کار از طریق بیان مکرر عواطف، بدون هیچ تقویتی صورت می گیرد. خیلی از افراد بیان عواطف مربوط به رابطه نامشروع همسرشان را دردناک می دانند و اغلب به جزئیات رابطه نامشروع فکر می کنند و سپس این افکار را متوقف می کنند؛ برای مثال زوجین ممکن است حواسشان را با تماشای تلویزیون، یا انجام دادن کاری ، یا عصبانی شدن از همسرشان ، یا شروع کردن یک بحث، از موضوع پرت کنند. این فرار ، به طور منفی احساسات را تقویت می کند و از خاموشی احساسات شدید جلوگیری می کند. به منظور خاموشی احساسات شدید ، شخص باید تشویق شود تا آن احساسات را بیان کند و بعد به گونه ای آن احساسات را سازمان دهی کند که نه تقویت، و نه فرار از آن ، ممکن باشد.
 
برقراری مجدد رابطه
گاهی اوقات یکی از زوجین نمی خواهد به رابطه ادامه دهد. احساس بحران و خشم ممکن است فروکش کرده باشد. زوجین ممکن است یکدیگر را برای آن چه اتفاق افتاده است بخشیده باشند ، اما هنوز احساس می کنند که رابطه شان ، آن چیزی نیست که آن ها دوست دارند. آن ها باید از آن چه اتفاق افتاده درس بگیرند. این یادگیری ممکن است آن ها را شخصاً قوی کند و شاید به آن ها امکان بدهد که با مشکلات کمتری وارد رابطه های بعدی شوند. گاهی اوقات روابط نامشروع به این علت رخ می دهد که رابطه زناشویی دارای مشکلات مهمی است. تعامل ضعیف، رابطه جنسی ضعیف و کمبود هیجان و علاقه در رابطه، می تواند غالباً یک رابطه نامشروع را جذاب تر بسازد.بنابراین مهم است که به شرایطی که باعث ایجاد رابطه نامشروع و خیانت می شود توجه کنیم. واقعا چه چیزهایی از رابطه زناشویی حذف شده و چگونه باید آن ها را احیا کرد؟

دلایل خیانت در زن و شوهرهای ایرانی


دلایل خیانت,خیانت به همسر

 

دلایل خیانت در زن و شوهرهای ایرانی

آمارها و گزارش های روانشناسان و دادگاه های خانواده نشان می دهد در دهه گذشته گرایش به خیانت به همسر در جامعه ما بسیار افزایش یافته است.با بحرانی شدن این مسئله به طرح و ریشه یابی و عللی که در این امر دخیل هستند، پرداخته ایم.

 

آمارها و گزارش های روانشناسان و دادگاه های خانواده نشان می دهد در دهه گذشته گرایش به خیانت به همسر در جامعه ما بسیار افزایش یافته است.

 

روانشناسان و متخصصان، از بین رفتن عشق و علاقه، عدم جذابیت همسر، سهل انگاری همسر، هوسرانی، عقده های جنسی، اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر، بی خطر شمردن خیانت، زیاده خواهی و تنوع طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی وفایی همسران به یکدیگر می دانند.

 

اکنون با بحرانی شدن این مسئله به طرح و ریشه یابی و عللی که در این امر دخیل هستند، پرداخته ایم. در زمینه دلایل، نقش جامعه، انواع خیانت و عکس العمل همسران نسبت به این ناهنجاری اخلاقی با دکتر محمد کاظم عاطف وحید، روانشناس و عضو هیئت علمی انستیتو روانپزشکی تهران گفتگو کرده ایم.

 

خیانت بین همسران در حال حاضر به چند شکل دیده می شود؟

 

- خیانت در رابطه خانوادگی دارای انواع و اقسام مختلفی است که عبارتند از:

1- خیانت رفتاری: منظور از خیانت رفتاری این است که یکی از همسران به صورت رفتاری و با ارتباط برقرار کردن با شخصی خارج از سیستم خانواده به همسرش خیانت کند که بخش اعظم آن را ارتباط های جنسی تشکیل می دهد و در جامعه ما نیز رایج است.

 

2- خیانت ذهنی: افرادی که در فکر و تخیلاتشان مدام به شخصی دیگر می اندیشند و از آنجا که زاده ذهنشان است، آن فرد شخصی ایده آل به شمار می آید و در این موقع است که برای زندگی مشترک خطر می آفریند چرا که آن شخص دایما شریک زندگی اش را با فرد ایده آل ساخته ذهنش مقایسه می کند و چون در حال قیاس است، در ارتباط با همسرش به مشکل برمی خورد و رابطه سرد می شود.

 

3- خیانت کلامی: در این نوع خیانت، زن یا مرد به صورت تلفنی یا اینترنتی یا اینکه در هر موقعیتی که فراهم شود با یکدیگر صحبت کرده و گرم می گیرند. متاسفانه امروزه به دلیل وجود اینترنت، ارتباط جنسی کلامی و حتی ویدئویی وجود دارد که این هم به نوعی، خیانت محسوب می شود. ناگفته نماند این نوع خیانت نوعی انحراف جنسی به حساب می آید.

 

چه دلایلی منجر می شود زن یا مرد به همسرش خیانت کند؟

 

- دلایل زیادی وجوددارد که آنها را به طور خلاصه ذکر می کنم اما نمی توان برای آنها اولویت و مرتبه ای در نظر گرفت.

1- سردی روابط: وقتی بین زوج ها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم می شود و دیگر خبری از احساس شور و عشق اولیه نیست، در این زمان ممکن است یکی از زوج ها وارد رابطه خیانت آمیز شود.

 

2- سرد شدن نسبت به ظاهر یکدیگر: در زندگی زناشویی افرد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد.

 

3- اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود: افراد برای آنکه عزت نفس و خودانگاره شان را حفظ و تقویت کنند، می کوشندت از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفس شان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ ها باعث ایجاد این تصورات می شوند. مرد می خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد.

 

4- داشتن اختلالت و مشکلات روانشناختی: افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند. مثلا اشخاصی که کنترل های هیجانی ندارند یا اینکه دچار ضعف شخصیت اند.

 

5- ازدواج های اجباری: زن یا مردی که برخلاف میل شان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می دهند، احتمال آن که به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است.

 

6-انتقام گرفتن: زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می کنند. مثلا مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار می دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی وفایی می کند. این مورد در زنان شایع است چرا که دائما زنان به این فکرند کارهای بدی را که همسرشان در حق شان کرده تلافی کنند.

 

7- برآورده نشدن نیازهای جنسی: افرادی که در روابط جنسی به مشکل برمی خورند به جای آن که از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی می کنند به همسرشان خیانت کنند.

 

8- هیجان خواهی: یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند چرا که برایشان تولید هیجان می کندن و این احساس را به دست می آورند که افرادی زرنگ اند و دیگران نمی توانند این قضیه را بفهمند اما این را باید دانست بالاخره روزی این روابط آشکار می شود.

 

9- علل اقتصادی: وقتی یکی از همسرها در زندگی مشترک، خواسته های مادی اش برطرف نمی شود وارد رابطه ای قرار می گیرد که مرکز توجه اند و نیازهای اقتصادی شان فراهم می شود می شود که بیشتر در مورد زنان مصداق دارد.

 

10- کنجکاوی: گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی وفایی می روند و به اصطلاح می خواهند ببینند چه خبر است.

 

با توجه به عللی که برشمردید در جامعه امروز ما، کدام یک از دلایل در زمینه خیانت همسران پر رنگ تر است؟

 

- نمی توان جواب قطعی به این سوال داد، چرا که ما در زمینه آمار مشکل داریم. در مورد خیلی از پدیده ها، تحقیقات محکم، علمی و دقیق انجام نمی شود، لذا با نداشتن آمار نمی توان پاسخ دقیقی داد اما اگر بر مبنای تجربیات و مشاوره های بالینی بگوییم، دلایلی چون هیجان خواهی، سرد شدن روابط از جمله توجه نکردن زنان به ظاهر خود و مشکلات جنسی نقش های پررنگ تری دارند. در مورد مسائل جنسی باید اشاره کرد به دلیل نگاه متفاوت زنان و مردان نسبت به این قضیه، ممکن است دچار مشکلات جنسی شوند. از نگاه مردان ارتباط جنسی، نشان دهنده مردانگی است و برای زنان، بعد عاطفی و هیجانی دارد، حال هر کدام از آنان با توجه به این نگاهی که دارند اگر در روابط زناشویی شان آن ابعاد مورد توجه قرار نگیرد در جایی خارج از روابط خانواده، به دنبالش می گردند. باید این نکته را یادآوری کرد در جامعه کنونی که افراد تحت فشارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند، امید خود را به آینده از دست می دهند و به رفتارهایی چون اعتیاد یا خیانت گرایش پیدا می کنند.

 

جامعه و فرهنگ حاکم بر آن، تا چه حد در افزایش خیانت زن و شوهر نسبت به به هم دخیل هستند؟

 

- نقش شان، به خصوص در آموزه ها و تربیت های گذشته، بسیار زیاد است. به عنوان مثال این فرهنگ در جامعه ما جا افتاده که خیانت مردان قابل قبول تر از خیانت زنان است. اگر مردی خیانت کند، گفته می شود شیطنت کرده است اما در مورد زن می گویند مشکل اخلاقی دارد. در جامعه ای که به طور ضمنی تعدد زوجات را تایید می کند آن هم بدون مسئولیت و تعهد، مسلم است به رواج خیانت کمک می شود. فشارهای اجتماعی در جامعه نیز سبب استرس می شود و این استرس بر روی زندگی تاثیر می گذارد و منجر به اختلالات زناشویی و تعارضات می شود. برخی از افراد برای رها شدن از این استرس ها می خواهند آرامش را در رابطه دیگر جستجو کنند. وقتی جامعه آستانهتحملش را نسبت به این دسته از رفتارهای غیرمعقول بالا می بردو هیچ راهکاری برای جلوگیری از آن ارائه نمی دهد، زشتی این مسئله از بین می رود و ما خیانت را چه در دوران پیش از ازدواج یا بعد از ازدواج می بینیم.

 

خیانت به همسر تا چند سال گذشته بیشتر از طرف مردان بود اما امروزه شاهد هستیم زنان نیز به این ناهنجاری اخلاقی روی آورده اند، از نظر شما دلیل این موضوع چیست؟

 

- زمانی که مردان در گذشته خیانت می کردند، زنانشان برای مقابله با نارضایتی شوهر، خود را وقف امور خانوادهمی کردندو از این طریق تحملشان را بالا می آوردند و پیش خود می گفتند واقعیت زندگی همین است، مردان همه اینگونه اند اما امروزه با توجه به اطلاعاتی که از رسانه های مختلف کسب کرده اند و اینکه در جامعه حضوری پررنگ دارند، درصدد تغییر تابوهای گذشته برآمده اند. برنامه های تلویزیونی ماهواره نیز به این وضعیت دامن زده است. این برنامه ها که معمولا با توجه به فرهنگ های کشور دیگر است، برای بالا بردن جذابیت و هیجان، به پخش فیلم و سریال هایی می پردازند که تمرکز اصلی بر روی خیانت است، همه به هم خیانت می کنند و هیچ اتفاقی نمی افتد و تبعاتی نیز ندارد و نشان دادن اینگونه از برنامه ها سبب می شود خیانت، زشتی خود را در خانواده از دست بدهد.

 

آینده خیانت در جامعه را چگونه می بینید؟

 

- با توجه به شرایط خاص جامعه مان، آینده درخشانی را در زمینه ازدواج نخواهیم داشت چرا که سیاستمداران و سیاستگذاران و متخصصان به این مسئله از دیدگاه علمی نگاه نمی کنند و آسیب شناسی دقیقی انجام نمی دهند که برمبنای آن راهکار ارائه دهند. فقط روش های ضربتی مقطعی است که نمی تواند عملکرد موفقی داشته باشد. چیزی که روی زمین است به زیر زمین خواهد رفت و از بین نمی رود و پنهانی تر خواهد شد.

 

زمانی که همسر با خیانت زن یا شوهرش روبرو شد، از منظر شما مناسبترین عکس العملی که باید نشان داد، چیست؟

 

- در ابتدا آرامش خود را حفظ کنند و سریع واکنش نشان ندهند. باید این اجازه را به خود بدهند چند روزی از این مسئله بگذرد و در فرصتی مناسب با همسرشان این موضوع را مطرح کنند، دلایل این اتفاقات را بررسی کنند، علت این رفتار را بیابندت و نگاهی به رفتار و عملکردهای خودشان در زندگی مشترک داشته باشند. از تصمیم گیری های عجولان بپرهیزند. بیشتر افراد وقتی با این وضع روبرو می شوند فورا از طلاق حرف می زنند. بهترین کار این است بعد از ماجرا، سراغ مشاور بروند و مسائل را حل کنند و یک بازنگری در رابطه شان داشته باشند. با همه این موارد اگر دیدید شرایط زندگی فعلی تان سخت است، در نظر بگیرید اگر جدا شوید آیا شرایط بهتر می شود یا بدتر.

 

آیا ازدواج هایی را که بر اثر خیانت زن یا مرد تخریب شده است، می توان دوباره ترمیم کرد؟

 

- بله. البته به دلایل خیانت کردن بستگی دارد. مثلا اگر دلیل خیانت سرد شدن روابط نسبت به هم باشند می توانند با کمک مشاور، رابطه را بهتر کنند. به هر حال خشم و عصبانیتی که در افراد قربانی خیانت ایجاد می شود با تامل حل و فصل خواهد شد.

 

بهترین کمکی که به فرد آسیب دیده از بی وفایی همسر می توان کرد چیست؟

 

- باید به آنها گفت بلافاصله خودشان را محاکمه نکنند، مقصر نشمارند و قبول کنند این رفتاری است که رخ داده و حقشان است که دچار خشم و عصبانیت شوند. باید حتما آنها را به روانشناس ارجاع داد، چرا که مشاور به فرد آسیب دیده کمک می کند به این مسئله از نگاه واقع بینانه تر بنگرد. گاهی ممکن است این دسته از افراد دچار اختلالات افسردگی و اضطرابی شوند که نیاز به دارودرمانی دارند. باید به این اشخاص امیدواری داده شود احتمال ترمیم وجود دارد، هر چند که زمانبر است.

 

همسران چگوه هباید زندگی شان را از خطر خیانت و بی وفایی همسران حفظ کنند؟

 

- اول اینکه زن و مرد باید در انتخاب همسر دقت کنند و فقط بر اساس یک بعد مانند زیبایی یا پول ازدواج نکنند چرا که در طول زمان این ابعاد در نظر زن و شوهر عادی می شود. پس باید حتما یکسری اصول در انتخاب شریک زندگی شان در نظر بگیرند. دوم اینکه زمانی که زن و شوهر ازدواج کردند نباید فکر کنند حالا همه چیز درست است. زندگی مشترک نیاز به توجه و تقویت دارد. ازدواج مانند گیاهی است که باید به آن رسید تا رشد پیدا کند. وقتی دختر و پسر با یکدیگر ازدواج کردند مثل آن است نهالی را کاشته باشند و اگر آبیاری نشود، خشک می شود. توصیه ام این است که افراد پس از ازدواج خاطرات خوب خود را با یکدیگر مرور کنند و اینکه ازدواجشان براساس عشق و علاقه بوده است همیشه زنده نگهدارند.