همسر ایرانی

همه چیز را در مورد روانشناسی همسران خود بدانید

همسر ایرانی

همه چیز را در مورد روانشناسی همسران خود بدانید

برای اینکه خیانت نکنیم چی کار کنیم

همسرانی که تجربه خیانت و بی وفایی ندارند، اغلب تصور می کنند که که افرادی بسیار قابل اعتماد هستند و همیشه اشخاصی را که به همسرانشان بی وفایی کرده اند را خودخواه،  ضعیف النفس، و بی اخلاق می دانستند. اما به جرات می توان گفت که بی وفایی به همسر می تواند همه ما را تهدید کند اگر حد و مرزها را رعایت نکرده و قایل به حریمها نباشیم.

,عشاق موفق

وجود بی وفایی و خیانت در ازدواج همیشه موجب ضربه شدید عاطفی و احساسی به طرفین می شود. این یکی از دردناک ترین تجاربی است که طرفین در طول عمر خود با آن روبه رو می شوند. همچنین برای بچه ها بسیار آسیب زاست. دوستان و خانواده نیز اغلب از این موضوع رنج می برند اما آنچه اغلب افراد به آن توجه نمی کنند این است که فرد بی وفا و فرد مورد علاقه اش نیز از چنین تجربه ای به شدت آسیب میبینند. آنها به طور معمول همیشه دچار افسردگی شدید یا احساس گناه می شوند، یا حتی بسیار به خودکشی فکر می کنند. با وجود این همه درد و ناراحتی چرا هنوز افرادی به همسرشان خیانت می کنند؟

 

 

 

پاسخ این سوال این است که برای لحظه ای به نظر می رسد انجام چنین کاری درست است. مردان و زنان به راحتی تحت تاثیر احساساتشان قرار می گیرند و بدترین اشتباه زندگی شان را مرتکب می شوند.

 

حقیقت این است که در جریان خیانت و بی وفایی ارزشهای شخصی است که برای هماهنگی با جریان بی وفایی تغییر می کند. آنچه از قبل برای فردی غیر قابل تصور بوده است، چه بسا به راستی منطقی یا حتی از نظر اخلاقی پذیرفتنی به نظر برسد. لذا به نظر می رسد برای اینکه با چنین وسوسه ای مواجه نشویم و دچار لغزش نگردیم، باید به برخی از اصول توجه کنیم.

 

در یادداشت پیشین در این مورد که محیطهای کار می تواند پتانسیل بالایی برای بروز خیانت داشته باشد، صحبت کردیم.

برای کسانی که واقعا خواهان کارایی ارتباطات و روابط هستند نکاتی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود تا از بروز خیانت در ارتباطات جلوگیری شود. لذا توجه به این نکات ضروری است:

 

**در محیط کار خود حرفه ای باشید. هر چند ایجاد ارتباطات دوستانه در محیط کار عملی زیرکانه و هوشمندانه است اما بیش از حد خصوصی شدن و خودمانی گشتن با همکار، خیلی  عاقلانه نیست. در محیط کار باید همیشه رفتاری کاملا حرفه ای از خود بروز داد. ناتوانی در نگهداشتن یک فاصله حرفه ای(کاری) می تواند به ایجاد خیانت ختم شود.

 

**تا حد امکان سعی کنید ملاقاتهای خصوصی با جنس مخالف نداشته باشید. هرگز با کسی که نسبت به وی کمی رغبت یا علاقه دارید و یا حتی علاقه ای به وی ندارید اما احساس تان به وی مثبت است، ملاقات یا جلسات انفرادی نداشته باشید.  در محیط کار، به هنگام صرف غذا و یا فعالیتهای اجتماعی به همراه جمع باشید. برای گرفتاری ها و مشکلات شخصی نیز با خانواده ها یا اقوام و دوستان همجنس مشورت کنید.

در مورد موقعیتهای نامطلوبی که در محیط کار و ... برایتان ایجاد می شود با همسرتان صحبت کنید. بهترین روش جلوگیری از بروز خیانت گفتگو و مباحثه آزاد و راحت درباره شرایط غیر عادی و نامطلوب با همسر است

**در مکالمه و گفتگو هرگز و بیش از حد خصوصی و نزدیک نشوید. گفتگوهای خودمانی و شخصی مربوط به والدین، خواهر و برادر و زن و شوهر است. درباره مشکلات خود با کسی که خارج از خانواده است به بحث و تبادل نظر ننشینید.

 

 **هرگز اجازه پیدایش فکر و تصور خیانت را ندهید. اگر سایر افراد با عدم توجه به حد و حدود وارد رابطه با غیر و خیانت شده اند پس شما نیز می توانید مشمول این اشتباه شوید. پس خودتان را مبرا از اشتباه ندانید اگر شما هم حد و مرزها را در روابط رعایت نکنید، این برچسب بر شما هم زده می شود. حتی اگر شخصا هم متوجه نیستید که در حال ورود به یک چنین ارتباطی هستید و یا کس دیگری به شما پیشنهاد یک چنین ارتباطی را داد، آن را سرسری نگیرید و سعی کنید به تغییر عادات خود بپردازید تا این بحث ها حتی در حد شایعه هم نتواند مطرح شود.

 

**در مورد موقعیتهای نامطلوبی که در محیط کار و ... برایتان ایجاد می شود با همسرتان صحبت کنید. بهترین روش جلوگیری از بروز خیانت گفتگو و مباحثه آزاد و راحت درباره شرایط غیر عادی و نامطلوب با همسر است.

 

برای مثال امکان دارد پیامکها و یا تماسهای بی مورد یک همکار خانم، شما را کلافه کرده باشد. سعی نکنید این مساله را از همسرتان مخفی کنید. موضوع را با همسرتان خیلی روشن و صادقانه در میان بگذارید. مخفی کردن این مساله بیشتر باعث کنجکاوی همسرتان و ایجاد جو بی اعتمادی می شود در حالی که اگر مشکل تان را با همسرتان در میان بگذارید همسرتان می تواند شما را در شناسایی موقعیتها و حتی در بارش مغزی برای چگونگی نحوه برخورد با این مشکل یاری کند.


رفتارهای نشان دهنده خیانت همسر

رفتارهایی که خیانت همسر را می رساند

 

 

در این مقاله ما به دلایلی که همسرتان به شما خیانت می کند، نمی پردازیم. در این مقاله به رفتارها و سخنانی که باعث پی بردن به خیانت می شود، می پردازیم .

 

در دنیای امروز خیانت و متعهد نبودن بسیار باب شده و بسیار دیده می شود. حتی اگر شخصی به زندگی زناشویی وفادار باشد می تواند با استفاده از چت های اینترنتی و رابطه در فضای مجازی با افراد دیگر کم کم به سوی خیانت سوق داده شود.

 

اما چگونه متوجه شویم همسرمان به ما خیانت می کند یا خیر ؟

 

برای پاسخ این سوال را به چند سوال کوچکتر تقسیم می کنیم:

 

در این مقاله ما به دلایلی که همسرتان به شما خیانت می کند، نمی پردازیم. در این مقاله به رفتارها و سخنانی که باعث پی بردن به خیانت می شود، می پردازیم .

 

چگونه همسر خیانت کار را تشخیص بدهیم؟

 

معمولا زوجین بعد از چند سال زندگی مشترک می توانند به تفاوت های رفتاری همسرشان پی ببرند و تشخیص دهند که آیا همسرشان به آنها خیانت می کند یا خیر .

 

اما بعضی افراد بسیار مراقب رفتارهایشان هستند طوری که همسرشان اگر کوچکترین شکی داشته باشد، این شک را در درون خود می کشد و حتی به این شک فکر نیز نمی کند.

 

چگونه خیانت این افراد متبحر را بشناسیم؟

 

اولین دلیلی که شما می توانید به همسرتان شک کنید دروغ است. همسرتان مدام به شما دروغ می گوید البته لازم به ذکر است که هر دروغی را نمی توان به عنوان آغاز خیانت تلقی کرد. دروغ هایی که برای دیر آمدن به منزل، پاسخ ندادن به تلفن ، در جلسه های پیاپی به سر بردن، مسافرت های مداوم کاری، خوشحالی بی دلیل ، عوض شدن ذائقه همسرتان، بی میل در رابطه زناشویی، بی میلی در صحبت کردن با همسر یا فرزندان، بی میلی برای شرکت در مهمانی ها،ارجح دانستن تنها بودن در منزل، ارجح دادن محیط بیرون به منزل، کسل و بی حوصله بودن در برابر شما و فرزندان، فراموش کردن لذات و تفریحات گذشته ...

 

همسر شما به دنبال به دست آوردن لذت جدیدی در رابطه جنسی، عشق، زندگی ، فضای خانه، شورش علیه محدودیت هایی که شما برای او خلق کرده اید، می باشد .

 

بعضی از افراد هستند که بسیار هوشمندانه عمل می کنند

 

برای مثال : همسرتان پیش از این به ندرت برای شما هدیه ای می گرفت یا حتی گل می خرید اما در حال حاضر مدام به شما هدایای مادی و معنوی عطا می کند .

 

شاید شما روزی در آرزوی رفتن به کلاس نقاشی بودید ، اما همیشه با مخالفت همسرتان مواجه می شدید و نظر همسرتان این بود که شما باید به جای رفتن به این کلاس ها به خانه و زندگی تان برسید اما امروز به طور نا منتظره ای همسرتان به شما می گوید اگر هنوز دوست داری به کلاس نقاشی بروی، من مخالفتی ندارم .

 

تغییرات کاملا محسوس در رفتار همسرتان می تواند دلیلی برای بی تفاوتی او نسبت به شما و شروع رابطه جدیدی باشد ، البته باز هم لازم به ذکر است که هر بی تفاوتی را نمی توان به معنای خیانت حساب کرد.

 

اما برعکس رفتار همسران خیانت کار باهوش ، همسران خیانت کار دیگری هستند که رفتاری بسیار فاحش دارند و به سادگی متوجه می شوید که در حال خیانت به شما هستند.

برای مثال : کمتر به منزل می آیند ، زمانی که به منزل می آیند خسته هستند، هیچ تمایلی به همسر و بچه هایشان ندارند و ...

 

گاهی اوقات همسران کم تجربه بودن طرف مقابلشان را برای خیانت بهانه می کنند

 

برای مثال مدعی هستند : همسرم در روابط زناشویی بسیار کم تجربه است و نمی تواند مرا راضی نگه دارد پس من به دنبال رابطه دیگری می روم

 

اما هر همسری خیانت کار نیست

 

اگر همسر شما دیروقت به منزل برمی گردد یا ساعاتی در روز تلفن همراهش را خاموش می کند یا پاسخ نمی دهد دلیلی برای خیانت او نیست.

 

مسلما اولین کلمه ای که به ذهن شما حمله ور می شود : خیانت است

 

اما لازم است بدانید شما تنها با دیدن این رفتار یا شنیدن بعضی مکالمات مشکوک نمی توانید همسرتان را متهم به خیانت کنید زیرا همان طور که می دانید بعضی از همسران بخصوص آقایان دوست ندارند که همسرانشان در کارهای بیرون از منزل آنها دخالت کنند به همین دلیل ترجیح می دهند که ارام و در خفا صحبت کنند پس بدون دلیل مشکوک نشوید.

 

اگر شک و ظن شما به مرحله ای رسید که اطمینان خاطر به دست آورید، لازم است مدتی همسرتان را تحت نظر داشته باشید اما بطور نامحسوس و طوری که وی متوجه نشود.این عمل ، اخرین تیر شماست تا از خیانت همسرتان مطمئن شوید .

 

زمانی که از خیانت همسرتان اطمینان حاصل کردید اما زندگی تان را دوست دارید و نمی خواهید طلاق بگیرید. به همسرتان بگوئید از لحاظ روحی تضعیف شده اید و نیاز به مسافرت دارید .

 

اگر شما فرزندی دارید در این مسافرت آنها را به همراه خود نبرید و تنها شما و همسرتان به این مسافرت بروید .

 

در مسافرت روابط خود را با همسرتان استحکام بخشید ، خاطرات خوبی را که داشته اید یادآور شوید . اجازه دهید همسرتان در خلوت خود فکر کند .

 

به مدت یک هفته به مسافرت بروید تا در این مدت همسرتان از عشق جدید خود دور باشد و بتواند به شما و فرزندانتان فکر کند تا از راهی که رفته برگردد .

 

بسیاری از روان شناسان این راه بسیار مثمر ثمر معرفی کرده اند، زیرا با یادآوری خاطرات خوب گذشته، افراد از اشتباهات و اعمالی که در حال انجام دادن هستند، برمی گردندد.

 

اگر بعد از این مسافرت ، دیگر رفتار مشکوکی از همسرتان ندیدید هرگز این مساله را به طور علنی بازگو نکنید که "من می دانستم تو در حال خیانت به من هستی "

 

اگر این مسافرت پاسخگوی مشکل شما نیز نبود لازم است مشکلتان را با یک مشاور خانواده مطرح کنید .

پنج نوع ازدواج که به جدایی ختم خواهد شد

خیلی از ازدواج‌ های منجر به طلاق، عشق ‌های گداخته ‌ای هستند که زود خاموش شده ‌اند. یک ازدواج موفق ازدواجی است که آگاهانه باشد



بسیاری از جوانان گمانمی کنند که همسر بودن را به صورت فطری بلد هستند؛ این درحالی است که برای ازدواج موفق باید مطالعه کرد و آموزش دید.

بیشترین مشکلاتی که د‌ر زند‌گی مشترک به وجود‌ می‌آید‌ به خاطر این است که د‌ختر و پسر، همسر مناسب خود‌ را انتخاب نکرد‌ه ‌اند‌ و پس از چند‌ سال زند‌گی، متوجه می‌ شوند‌ که مناسب یکد‌یگر نبود‌ه‌ اند‌ و با نشاندن مهر طلاق بر صفحه شناسنامه خود، به زندگی مشترکشان پایان می دهند. چند نکته اساسی هست که اگر جدی گرفته شود، به بسیاری از مشکلات، پایان خواهد داد.

تفاوت های اعتقادی را جدی بگیرید یکی از عواملی که نقش مهمی در زندگی زناشویی دارد، عوامل فرهنگی است. بسیاری از ناسازگاری ها و اختلافات خانوادگی زاییده این عوامل است. عوامل فرهنگی ابعاد مختلفی دارند که اهم آنها عبارتند از: دین و مذهب، آداب و رسوم، لباس پوشیدن و آراستن ظاهر، اعتقادات و باورها، ملیت و زبان، مسائل سیاسی و اجتماعی.

با توجه به این که فرهنگ عوامل زیادی را در بر می گیرد و با در نظر گرفتن این که هر یک از این عوامل می تواند در زندگی زناشویی منشا ناسازگاری و اختلاف گردد، می توان چنین نتیجه گرفت که این عوامل چقدر در سعادت و خوشبختی یا بدبختی و ناشادی در زندگی نقش دارند.

عقاید دینی بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل می دهند که از شیوه زندگی و فعالیت های روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرت ها را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم که تناسب اعتقادی اولین و مهمترین عامل تفاهم در ازدواج است.

پس به خوبی می توان دریافت که یکی از معیارهایی که باید‌ حتماً د‌ر ازد‌واج د‌ر نظر گرفته شود‌، عامل مذهب و نگرش فرد‌ مقابل نسبت به مذهب است. به اعتقاد دکتر سیما فردوسی پور روانشناس و استاد دانشگاه: ایمان و اعتقاد فرد، ملاک مهمی در همسر گزینی است. باید دو نفر در ازدواج از نظر اعتقاد هم شأن و هم تراز باشند. جهان بینی فرد مهم است و اینکه چگونه به دنیا نگاه می‌کند و زندگی برایش چه معنایی دارد.

ازدواج پسر با دختر بزرگتر از خود یکی از شرایط مهم برای ازدواج این است که آیا به بلوغ لازم برای ازدواج رسیده‌ایم یا نه؟ و منظور از بلوغ، رشد یافته شدن در همه ابعاد اجتماعی، دینی و شخصی است. این سوالی است که هر کس باید قبل از ازدواج درباره خودش پاسخ دهد. در فرد مقابل هم باید این شرط وجود داشته باشد. یعنی بالغانه فکر کند، بالغانه به دنیا نگاه کند و بالغانه رفتار کند. این بلوغ چه معیاری دارد؟ در علم بهداشت روان، سن، یکی از این ملاک‌هاست. مثلاً برای دختران ۲۱ سال و برای پسران ۲۳ سال را عنوان می‌کنند.

معمولاً اگر دختر خانم کوچکتر از پسر باشد، خیلی بهتر است. علت آن هم بلوغ زودتر دختران است. این تفاوت از یک تا هفت سال توصیه شده است. اگر شرایط لازم وجود داشته باشد، تفاوت سنی تا ۱۰ سال هم اختلاف جدی ایجاد نمی‌کند. این تفاوت سنی ناشی از این است که دو فرد در دو دهه از زندگی‌شان خواسته ‌ها و آرزوهای متفاوتی دارند و همین منبع اختلاف می‌شود.

در حال حاضر آمار ازدواج پسر با دختر بزرگتر از خود، در جامعه رو به افزایش است و یکی از مهم ترین دلایل این امر را می توان شرایط و موقعیت مساعد مالی دخترها دانست. طبق آمار، زندگی پسر با دختر بزرگتر از خود، ادامه‌دار و پایدار نبوده و این ازدواج ها با مشکلات زیادی همراه است.

البته برای خانم‌ها هم دلایل متعددی وجود دارد. یکی از این دلایل بالا رفتن سن ازدواج در آنها و نبود موقعیت‌ های دیگر برای ازدواج است. هدف دیگر در بین خانم‌ ها برای قبول چنین ازدواجی، داشتن فرزند است. در واقع گاهی هدف اصلی از این ازدواج ها دوست داشتن و علاقه بین زن و مرد، تشکیل زندگی مشترک و یا داشتن هم صحبت نیست. در واقع نمی توان هدف این دسته از زوجین ازدواج را به مفهوم واقعی بدانیم. در بسیاری از این ازدواج ‌ها، هر شخصی به منافع خود فکر می‌کند و این طرز تفکر، احتمال جدایی و طلاق را بالا می برد. بنابراین یکی از دلایل افزایش آمار طلاق در کشور ما به صورت سالانه، تمایل افراد به این نوع ازدواج‌ها است. البته نا گفته نماند که در تحقیقی که دو سال پیش توسط دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران صورت گرفت، مشخص شد که در ازدواج هایی که دختر دو سال از پسر بزگتر است، احساس رضایت بالایی وجود دارد.

وقتی پای اختلالات شخصیتی در میان است شخصیت دو طرف در ازدواج بسیار مهم است. در اینجا دیگر از مشابهت خارج می‌شویم. باید شخصیت دو نفر جفت و جور باشد. که به معنی تفاوت در بعضی خصوصیات و شباهت در تعدادی دیگر است. مثلاً کسی که برونگراست و جرات ورزی بالایی دارد، در کنار کسی که درونگراست و چندان اجتماعی نیست به مشکل بر می‌خورد.

جنبه مهم دیگر در این باره، نداشتن اختلال شخصیت است و اکثر مشکلات زن و شوهر ناشی از همین است. ممکن است کسی اختلال شخصیتی داشته باشد، اما خود و خانواده‌اش متوجه آن نباشند و برایش هم مشکل عمده ‌ای ایحاد نکند. مثلاً کسی که شخصیت اسکیزوئید دارد، اصلاً اجتماعی نیست و کاملاً منزوی است. یا مثلاً فرد دارای شخصیت پارانوئید، سیار بدبین است. یا اختلال شخصیت وسواسی که بسیار متداول است و جز در زندگی مشترک نمی‌توان متوجه‌اش شد. برای بررسی چنین مسائلی، تحقیق و شناخت بیشتر و رفتن به مشاوره قبل از ازدواج توصیه می‌شود.

خانواده های ناهمگون
داستان ازدواج شاهزاده و گدا تنها برای داستان هاست. وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ما چیزی است که شخصیت ما و سبک زندگی ما را شکل داده است. اختلاف فرهنگی و تضاد طبقاتی در ازدواج باعث می‌شود درک متقابل تا حد زیادی میان زوجین کاهش پیدا کند و حتی اگر دو طرف بتوانند در این زمینه به تفاهم برسند، ممکن است خانواده ‌ها نتوانند.

ازدواج دو فرد با دو طبقه‌ اجتماعی متفاوت، به دلیل زمینه ‌هایی که برای تحقیر، اختلاف سلیقه، تفاوت نگرش، ناهماهنگی و… به وجود می‌آورد، ریسک بزرگی است و معمولاً در گروه ازدواج‌ های ناهمسان قلمداد می‌شود.

جایگاه عشق در انتخاب کجاست؟ تمام ملاک‌های ازدواج که در بالا عنوان شد در یک نفر جمع نمی‌ شود و وجود اینها در افراد کاملاً نسبی است و نباید در این باره کمال گرایانه برخورد کرد. باید گفت عشق زمان می ‌برد تا به درجه پختگی برسد. عشق ‌های پایدار، عشق‌ های بعد از ازدواج است که دوام و قوام می ‌یابد. خیلی از ازدواج‌ های منجر به طلاق، عشق ‌های گداخته ‌ای هستند که زود خاموش شده ‌اند. یک ازدواج موفق ازدواجی است که آگاهانه باشد. پس سعی کنید درباره این واقعه مهم تا می توانید آگاهی خودتان را بیشتر کنید.

پنج باور غلط در مورد خیانت همسران

عده‌ایی تصور می‌کنند که فقط آقایان خیانت می‌کنند که این اندیشه عمومیت کامل نداشته و هر دو جنس می‌تواند خیانت کنند

باورهای غلط زیادی در مورد خیانت همسران وجود دارد که ما پنج باور غلط رایج را با ذکر دلیل نادرستی آن‌ها برای شما بازگو می‌کنیم که بهتر است به آن‌ها توجه کنید.



هنوز هم افراد زیادی هستند که در اکثر مواقع به همسران خود وفادار باقی می‌مانند. بدون وجود وفاداری دیگر هیچ گونه صمیمیتی بین همسران وجود نخواهد داشت و زندگی مشترک به یک میدان جنگ تبدیل خواهد شد.


مریک ملک‌صالحی روانشناس وکارشناس ارشد مشاوره در رابطه باورهای غلط خیانت همسران در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، این چنین گفت: عده‌ایی تصور می‌کنند که فقط آقایان خیانت می‌کنند که این اندیشه عمومیت کامل نداشته و هر دو جنس می‌تواند خیانت کنند.

وی تصریح کرد: دومین باور غلط آن است که عده‌ای تصور می‌کنند که ارتباط پنهان عاشقانه می‌تواند برای استحکام زندگی مشترک مفید باشد و ارتباط پنهانی و در خفا روح زندگی را بار دیگر در یک ازدواج خسته کننده بیدار کند که این باور کاملا غلط و اشتباه است زیرا بحران خیانت می‌تواند مشکلات بسیار زیادی را برای زندگی زناشویی ایجاد کند. به هر حال بحران نمودهای خاص خود را دارد وخیانت هم از این امر مستثنی نیست.

این کارشناس ارشد مشاوره افزود: سومین باور غلط آن است که این گونه ذکر می‌شود که دلیل خیانت همسران این است که شریک زندگی خود را دوست ندارند که این تصور هم غلط و نادرست است زیرا عاشق نبودن دلیل محکمی برای خیانت نیست.

در اکثر موارد دو زوج پیش از مسئله خیانت زندگی کاملا آرام و شادی را دنبال می‌کردند و مشکل خاصی هم نداشتند. چنین افرادی تنها به این دلیل وارد مقوله احساسی می‌شوند که بتوانند از طریق آن خیانت‌های بی‌دلیل خود را توجیه کنند.

ملک‌صالحی در مورد باور غلط دیگر این چنین ادامه داد: چهارمین باور غلط آن است که برخی از همسران فکر می‌کنند که باید وانمود کنیم که چیزی از خیانت همسرمان نمی دانیم. این افراد سعی می‌کنند که با بی توجهی از حوادث ناخوشایند زندگی رد شده و خود را ناراحت نکنند که این باور کاملا نادرست است زیرا در حقیقت سکوت سبب سوخت رسانی به خیانت می‌شود. مشکل زمانی رفع می شود که راز خیانت برملا شده و این امر به اتمام ارتباط نامشروع کمک خواهد نمود.

این روانشناس در مورد پنجمین باور غلط متذکر شد: برخی از همسران فکر می‌کنند که پس از خیانت حتما باید طلاق گرفت که این طرز اندیشه صحیح نیست زیرا در اوج عصبانیت نباید تصمیم گرفت.

مردانی که به زندگی خود خیانت می‌کنند

واژه خیانت واژه ای‌کاملا آشناست و آن را بارها شنیده‌اید، بارها شنیده‌اید که مردی به زنش خیانت کرد و دور از چشم اوبا زنی دیگر ار تباط برقرار کرده است . و بارها نیز با خود گفته‌اید چرا این‌گونه شد، چرا؟ مگر زن او چه چیزی کم داشت؟ او که از هر نظر زنی کامل و نمونه بود چرا شوهرش قدر او را ندانست؟ و انواع این پرسش‌ها که تا به حال نتوانسته‌اید برای آن پاسخی پیدا کنید.




حتی شاید هم نگران این مساله شده‌اید که نکند خدای ناکرده شوهر شما، برادر شما و حتی خود شما (البته اگر خواننده این مطلب یک آقا باشد) چنین راهی را انتخاب کند. آسیب شناسان اجتماعی معتقدند که تنوع‌طلبی، عدم جذابیت همسر، عدم ارضای نیازهای جنسی، ضعف اعتقادات مذهبی و پایبند نبودن به سنت‌ها از جمله عوامل خیانت مردان به همسران خود است.




از نظر آنان عوامل بسیاری در بروز خیانت در یک خانواده دخالت دارد ولی موارد فوق به عنوان عوامل کلی نقش موثری در رویگردانی مردان از خانواده دارد.

به گفته این کارشناسان، مردان معمولا به دو دلیل تنوع‌طلبی و مسائل جنسی دست به این کار می‌زنند. لذا چنانچه همسر وی شناخت کاملی نسبت به نیازهای او داشته باشد و به آن نیازها نیز توجه کند در آن صورت این اتفاقات به ندرت پیش خواهد آمد.

آنچه که مسلم است خیانت مردان به زنان یکی از راه‌های قطع ارتباط میان همسران است و زمانی که مردی مرتکب خیانت می‌شود دیگر همسر وی به او اطمینان ندارد و به دست آوردن مجدد این اطمینان کار بسیار دشواری است و چه بسا حتی دیگر این اطمینان به وجود نخواهد آمد.

کارشناسان در مورد دلایل بروز خیانت در مردان می‌گویند: در بسیاری از موارد خیانت زمانی روی می‌دهد که هیچ‌گونه پیوند عاطفی میان زوجین وجود ندارد یا این که مرد احساس می‌کند از نظر عاطفی به شخص دیگری غیر از همسر خود علاقه پیدا کرده است و از صحبت کردن و در میان گذاشتن افکار و علایق خود با شخص دوم لذت می‌برد و کم‌کم به این نتیجه می‌رسد که اوقات فراغت خود را به جای این که با همسر خود بگذراند با دیگری سپری کند.

حمید قربانی، یکی از مردانی که به پایبندی خانواده بسیار معتقد است در این‌باره می‌گوید: یکی از دلایل ایجاد ارتباط با شخص دیگری از سوی مرد عدم ارضای نیازهای روحی و عاطفی در خانواده است چرا که زن از ابتدا در خانواده آموزش محبت را ندیده است و نمی‌داند که چگونه باید به همسر خود محبت کند لذا ریشه اغلب مشکلات خانواده‌ها در نبود محبت، نبود رفتارهای عاشقانه و همچنین مشکلات اقتصادی است.به طور کلی دلایل بروز خیانت در مردان را در عوامل مختلفی باید جستجو کرد، دلایلی چون کم شدن عشق و علاقه میان زوجین. بسیاری از مردان پس از مدتی زندگی زناشویی عشق و علاقه خود را به همسرشان از دست می‌دهند و از آنجایی که به دلیل داشتن فرزند نمی‌توانند تصمیم به جدایی بگیرند راه دومی که همان انتخاب فردی دیگر است را در پیش می‌گیرند.

از سوی دیگر اغلب مردانی که به همسرانشان خیانت می‌کنند در توجیه رفتار نادرست خود، رفتارهای زشت، نق زدن‌های دائمی و نزاع‌ها و مجادله‌های همسر خود را عامل رفتار خود می‌دانند و معتقدند که خیانت بهترین راه فرار از خانه و خانواده است. همین مردان عدم جذابیت همسر خود را از عوامل دیگر می‌دانند و گله‌مند هستند از این که همسرشان دیگر مانند سابق به ظاهر خود نمی‌رسد و توجه چندانی به آرایش و پوشش خود ندارد.

اگر چه دلایل فوق تا حدودی درست است ولی بوا لهوسی و هوسرانی این مردان را نمی‌توان انکار کرد. این مردان توانایی نه گفتن در روابط جنسی را ندارند و حتی ممکن است شرایطی برای آنها پیش آید که نتوانند در مقابلش خودداری کنند. همچنین بسیاری از مردان نیز مایلند بدانند که چقدر از نظر سایر زنان جالبند و از جذابیت برخوردارند و به خاطر وجود همین حس برتری‌جویی به سوی روابط غیرمشروع کشیده می‌شوند.از سوی دیگر روان‌شناسان معتقدند که گرایش مردان متاهل به سوی زنان دیگر صرفا به دلیل نیل به اهداف جنسی نیست. بلکه مشکلات عاطفی، روحی و روانی دوره‌های مختلف زندگی در این باره نقش بسزایی دارد چرا که این افراد وقتی به هر دلیلی در خانه، مدرسه، اجتماع و زندگی مشترک با کمبودها و بی‌توجهی‌های عاطفی روبه‌رو می‌شوند ناخواسته از مسیر اصلی زندگی منحرف می‌شوند.

به گفته این کارشناسان عدم رغبت همسر به داشتن روابط جنسی با شوهر یکی از عوامل مهم برای بروز خیانت در مردان به‌شمار می‌رود که از مهم‌ترین علل خیانت مردان این است که این مردان همسر را برای گذران امورات زندگی انتخاب می‌کنند و در این میان عشق و محبت بسیار کمرنگ است.

اما در تقابل این دیدگاه زنان بلافاصله پس از ازدواج خود را عاشق و وابسته عاطفی همسر خود می‌دانند و در زندگی زناشویی فقط به همسرشان فکر می‌کنند.همه مردان تا حدی می‌دانند که خیانت، کار درست و پسندیده‌ای نیست و حتی فکر خیانت را در سر خود نمی‌پرورانند ولی برخی از آنها متاسفانه پس از مدتی مرتکب این اشتباه می‌شوند. فراموش نکنیم مردی که برای خود ارزش قائل است و به ارزش‌های انسانی خود پی‌برده است هرگز دست به خیانت نمی‌زند و زندگی همسر و فرزندانشان را فدای امیال جنسی و هوس‌های موقت خود نمی‌کنند. آنها به خوبی می‌دانند که هیچ‌گاه روابط پنهانی نه تنها پایدار نمی‌ماند بلکه ممکن است زندگی و خانه آنها را از بنیان خراب کند که دوباره ساختن آن کاری غیرممکن خواهد بود